داستان بوسان
پیرمرد به اندازه کل سن من مصرف مواد داشته.بخشی از بیمارستان "طالقانی" تبدیل شده به مرکز دولتی ترک مواد .(همانطور که خیلی ها می دانند و مراجعه می کنند!)
هفته ها و ماههای اول بنده ی خدا مجبور بود هر دو روز یا سه روز یکبار بیاید و قرص های متادونش را بگیرد و برگردد. با احتساب کرایه شیروان ایلام و قیمت خود قرص ها و ... چیز زیادی از حقوق بازنشستگیش نمی ماند.حالا که یکسال و خورده ای از ماجرا گذشته ، باز هم پیرمرد مجبور است هر هفته بیاید و سهمیه قرص ها را بگیرد و برگردد.می گویند اجازه ندارند بیشتر از سهمیه یک هفته را بدهند. پیرمرد مجبور می شود یکبار چند پلاستیک "شیره بلال " برای چند کارمند آنجا بیاورد و برای اینکه به تریج قبایشان هم برنخورد بگوید از "بوسان" خودش اینها را آورده.آن بار به لطف بلال ها سهمیه یک ماه را می گیرد و بعدش هم می شود مثل سابق. امروز در بازار گشته و اینبار چند پلاستیک "باقله" خریده که باز بگوید محصول همان "بوسان" قبلیست که هم سهمیه چند روز بیشتر را بگیرد و هم به جای قرص های خارجی گرانتر و بی کیفیت تر ، قرص ایرانی بگیرد که هم قیمتشان نصف است و هم دوبرابر بیشتر مریض را نگه می دارند.
خودش می گوید چند باری که با خودش حساب کتاب کرده ، دیده هزینه قرص ها و رفت و آمد و محصولات "بوسانش"! با مصرف دوباره تریاک یکی در می آید و تازه نئشگی مواد هم به سودش در می آید.
!پیرمرد کی تسلیم حساب کتابش می شود؟
No comments:
Post a Comment