Tuesday 20 August 2013


داستان بوسان

پیرمرد به اندازه کل سن من مصرف مواد داشته.بخشی از بیمارستان "طالقانی" تبدیل شده به مرکز دولتی ترک مواد .(همانطور که خیلی ها می دانند و مراجعه می کنند!) 
هفته ها و ماههای اول بنده ی خدا مجبور بود هر دو روز یا سه روز یکبار بیاید و قرص های متادونش را بگیرد و برگردد. با احتساب کرایه شیروان ایلام و قیمت خود قرص ها و ... چیز زیادی از حقوق بازنشستگیش نمی ماند.حالا که یکسال و خورده ای از ماجرا گذشته ، باز هم پیرمرد مجبور است هر هفته بیاید و سهمیه قرص ها را بگیرد و برگردد.می گویند اجازه ندارند بیشتر از سهمیه یک هفته را بدهند. پیرمرد مجبور می شود یکبار چند پلاستیک "شیره بلال " برای چند کارمند آنجا بیاورد و برای اینکه به تریج قبایشان هم برنخورد بگوید از "بوسان" خودش اینها را آورده.آن بار به لطف بلال ها سهمیه یک ماه را می گیرد و بعدش هم می شود مثل سابق. امروز در بازار گشته و اینبار چند پلاستیک "باقله" خریده که باز بگوید محصول همان "بوسان" قبلیست که هم سهمیه چند روز بیشتر را بگیرد و هم به جای قرص های خارجی گرانتر و بی کیفیت تر ، قرص ایرانی بگیرد که هم قیمتشان نصف است و هم دوبرابر بیشتر مریض را نگه می دارند. 
خودش می گوید چند باری که با خودش حساب کتاب کرده ، دیده هزینه قرص ها و رفت و آمد و محصولات "بوسانش"! با مصرف دوباره تریاک یکی در می آید و تازه نئشگی مواد هم به سودش در می آید.

!پیرمرد کی تسلیم حساب کتابش می شود؟

No comments:

Post a Comment